وقتي كوچيك بودم دلم مي خواست زودی بزرگ شم،اونقدر بزرگ كه هيچكي نتونه بهم زوربگه و بگه اين كارو بكن اين كارو نكن.دوست داشتم وارد دنياي ادم بزرگا شم تا بدونم دنياشون چه رنگيه،چه جوريه و چه شكليه اما حالا كه وارد دنياي اونا شدم فهميدم كه دنياشون بر خلاف اسمشون خيلي كوچيكه وهمينجور خيلي هم تاريك. فکر میکنن بزرگن، آدم بزرگن، اما به نظر من خیلی کوچیکن، خیلی کوچیک و حقیر، دنیاشون سیاهه.اونقدر تاريك كه از وارد شدن به اون ادم احساس ترس مي كنه اخه دنياشون پر از دروغ وكلك و سياهيه.دنياشون فقط گول زدن و سو ءاستفاده از هم ديگه است. كم كم داره حالم از دنياشون بهم مي خوره.دلم مي خواد برگردم به همون دنياي بچگيم .دنياي قهر واشتياي الكي،دنياي يكدلي و يكرنگي، دنياي صفاوصميميت و راستي. دنياي كه توش دروغ پيدا نمي شه. تو اون دنيا همه خودشونن خود واقعيشون. تو دنیای کودکی آزار و اذیت وجود نداره، نمیخوام بگم منم آدم بزرگ نیستم، منم آدم بزرگم، یه آدم بزرگه بد، پرم از سیاهی، تیرگی، قهر و دورویی.
دلم واسه بچگيام يه ريزه شده واسه اون بچه بازيا، اون دل خوشی های الکی، بازی های توی کوچه با بچه محل ها، دعواهای خیلی خنده دار با بچه های محله اون وریه، كاش مي شد واسه يه لحظه هم كه شده به عقب برگردم و كوچيك شم.و خلاصه اش اينه كه مي خوام از دنياي ادم بزرگا انصراف بدم. ايا كسي راهشو بلده به من ياد بده؟؟؟؟؟؟
عالی بود مثل همیشه آفرین
دیروز، پینوکیو آدم شد
و امروز ، آدمها پینوکیـو !
195114 بازدید
33 بازدید امروز
56 بازدید دیروز
1853 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian