×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

خدا همين نزديكيست

هیچی دیگه

× ندارم
×

آدرس وبلاگ من

shogh.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/razi1390

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

غم و شادی از کتاب پیامبر نوشته جبران خلیل جبران

 

قسمتی از کتاب پیامبر نوشته جبران خلیل جبران:

Then  a woman said , Speak to us of Joy and Sorrow .And hi answered : Your joy is your sorrow unmasked .

آنگاه زنی پای پیش نهاد و گفت برای ما از غم و شادی سخن بگوی .

 پیامبر گفت: شادیهای شما همان غمهای شماست که نقابش را برداشته است.

And the selfsame well from which your laughter rises was oftentimes filled with your tears.

و چاهی که خنده هایتان از آن میجوشد، همان است که از اشکهایتان پر شده است.

And how is else can it be?

و چگونه جز این تواند بود ؟

The deeper that sorrow carves into your begin  ,the more joy you can contain.

هرچه قدر غم ژرفتر وجود شما را می کاود ،گنجایشی فراختر برای شادی خواهید داشت .

Is not the cup that holds your wine the very cup that was burned in the potter`s oven?

آیا سبوی شرابتان همان سوخته جانی نیست که کوزه ی کوزه گران بیرون آمده است؟

And is not the lute that soothes your spirit  ,the very wood that what was hollowed with knives?

وآیا آن عود که آهنگش جان را می نوازد همان چوبی نیست که دلش را با تیغ تیز تهی کرده اند؟

When you are joyous ,look deep into your heart and you shall find it is only that which has giving you joy.

وقتی شاد و خرم هستی به ژرفای قلبت نظر کن تا ببینی که این قلب همان است که تو را غمگین کرده بود.

When you are sorrowful look again in your heart  ,and you shall see  that it truth you are weeping for that which has been your delight.

وهنگامی که غم بر تو چیره شده است باز در قلب خود نگاه کن تا ببینی که براستی در فراق آنچه قلبت را از شادی پر کرده بود گریه می کنی .

Some of you say ,�Joy is greater    than sorrow ,�and others say ,�Nay ,sorrow is the greater .�

بعضی می گویند شادی از غم عظیمتر است ، بعضی میگویند چنین نیست بلکه غم بر شادی چیرگی دارد.

But I say unto you  ,they are inseparable.

اما من باتو میگویم غم و شادی از هم جدایی ناپذیرند

Together they come ,and when one sits alone with you at your board, remember that the other is asleep upon your bed.

آنها با هم نزد تو می ایند و هنگامی که یکی از آنها در کنارت نشسته است،بیادآر که که آن دیگری نیز در بستر تو به خواب رفته است.

Verily you are suspended like scales between your sorrow and your joy.

و همانا که تو چون دو کفه ترازو میان شادی و غم آویخته ای .

Only when you are empty are you at standstill and balanced.

و تنها هنگامی که به کلی تهی باشی دو کفه در حال توازن کنار هم خواهند بود .

When the treasure-keeper lifts you to weigh his gold and his silver ,needs must your joy or your sorrow rise or fall.

اما وقتی خزانه دار هستی تو را برمی دارد تا زر و نقره خویش را بسنجد ، در آن هنگام بناچار دو کفه غم و شادی تو بالا و پایین می رود.

 

یکشنبه 27 آذر 1390 - 9:36:15 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://shogh.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 27 آذر 1390   10:18:30 PM

سلام بر شما ایرج جان

خیلی دوستون دارم

جسارت نباشه

به نظر من عذر خواهی عذرخواهیه

روشهاشم یکیه

زن و مرد نداره

ما همه انسانیم (اشرف مخلوقات)ا

http://irajkhan404.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 27 آذر 1390   8:17:52 PM

droud: atefaghan mard ha bishtar ozr mikhan? valy momkene ravesh esh farg kone?

www.cloob.com/mohsenhacker

ارسال پيام

یکشنبه 27 آذر 1390   7:19:44 PM

 

http://cactus-rahi.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 27 آذر 1390   3:26:15 PM

آبجی جونم خیلی وبلاگه قشنگی داری. از اینکه آبجیه گلی مث تو دارم خیلی خوشحالم. دوست دارم . دوست دارم

http://palang.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 27 آذر 1390   1:06:52 PM

باسلام وتشکر

مرسی از حسن انتخابت

موفق باشید

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 27 آذر 1390   9:47:52 AM

آدم حال و هواش عوض میشه با نوشته های این مرد...نمیدونم شاید من اینجوریم.....اما تو این موضوع نمیشه شک کرد که جبران با اون قسمتی ازوجودمون حرف میزنه که هنوز میل به آدم موندن وآدم بودن داره تو این وانفسای آدمیت.....تمام لایه های روزمرگی ....تمام نقابهای رنگارنگ که تو طول زمان روی روحمون نشسته وجاخوش کرده رو کنار میزنه وبا اون اصله اصل آدم صحبت میکنه....مثل یه اشعه یا یه نیرو که از هر مانعی رد میشه وبه انتهای زمان میتابه و.......بیخیال ...نظر گفتن .نه قصه کلثوم ننه.....دستمریزاد...خیلی دوستش دارم

آخرین مطالب


تعطیل است


زندگیه دیگه


نازی


هوا خوب است


زبان از یاد رفته


عنوان ندارد


یه کشور جدید کشف شده


سلامی دوباره


سلام


سلام


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

194017 بازدید

484 بازدید امروز

272 بازدید دیروز

3074 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements