×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

خدا همين نزديكيست

هیچی دیگه

× ندارم
×

آدرس وبلاگ من

shogh.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/razi1390

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

پاره آجر

پاره آجر

روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران‌‌قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می‌گذشت.
ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسربچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد. مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند..
پسرک گریان، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند.
پسرک گفت : �اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند، هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم، کسی توجه نکرد. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم برای اینکه شما را متوقف کنم، ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم.�
مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت.. برادر پسرک را روی صندلی‌اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد..
در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما، پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند!
خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند؛ اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند.

شنبه 10 دی 1390 - 1:45:51 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://ali_box.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 13 دی 1390   6:31:07 PM

بسيار عالي بود واقعيت جامعه امروزي همينه وچه بسا بق رنج تر؟

http://makan.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 11 دی 1390   9:29:54 PM

barikala dari.

http://www.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 10 دی 1390   8:25:46 PM

خیلی مطلب جالبی بود وآموزنده برای من مثل یه تلنگر بود

http://www.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 10 دی 1390   8:25:46 PM

خیلی مطلب جالبی بود وآموزنده برای من مثل یه تلنگر بود

www.cloob.com/mohsenhacker

ارسال پيام

شنبه 10 دی 1390   7:25:12 PM

منم بودم همین کارو میکردم

 ......شاید همین کارو میکردم

..... بخدا هرچی فکر میکنم   نهههههههههههه. میکشتمشششششش 

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 10 دی 1390   5:50:49 PM

خداوند همیشه در گوش دل ما زمزمه میکنه......هیاهوی بی پایان منیت و شتاب زندگی بسوی مرگ مجال شنیدن رو از آدما میگیره و اون که عاشق بنده هاشه ناچار برای متوجه ساختنشون بعضی وقتا دنیا رو سرشون خراب کنه.......شوخی بود .اما...اگر واقعا کمی آروم وقرار میگرفتیم و دست از این مطلب که ما مرکز ثقل جهان هستیم برمیداشتیم وکمی متوجه دنیای اطرافمون میشدیم ..لحظه به لحظه ی این زندگی تو  هر گوشه اش  پر بود از پیام خداوند برای رستگاری و خوشبختیه ما .......زیبا وخوندنی بود مطلبت راضیه جان ممنون

ali

aliasefi

http://asefi.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 10 دی 1390   3:19:00 PM

سلام راضیه جان بازهم نوشته ات به دل نشست میخوام برات مطلبی بنویسم ولی قبل ازنوشتن متن بایدبگم که خودم اعتقادی به این متن ندارم ولی واقعیت جامعه ایست که درآن زندگی میکنیم عزیزم:

بایدبدجنس باشی ----تاعاشقت باشن

بایدخیانت کنی----تادیونت باشن

بایددروغ بگی------تاهمیشه توفکرت باشن

باید هی رنگ عوض کنی------تادوستت داشته باشن

اگه ساده ای--اگه باوفایی--اگه یک رنگی--همیشه تنهایی

http://faryadirani.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 10 دی 1390   2:06:39 PM

دروود بر شما

برای دیدن باید تمرین کرد و تجربه اندوخت

آخرین مطالب


تعطیل است


زندگیه دیگه


نازی


هوا خوب است


زبان از یاد رفته


عنوان ندارد


یه کشور جدید کشف شده


سلامی دوباره


سلام


سلام


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

193767 بازدید

234 بازدید امروز

272 بازدید دیروز

2824 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements