درود و سپاس

بايد عرض كنم مطلب زيبابي رو اشاره كرديد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگر بخواهيم اين نظر رو كلي بديم بايد عرض كنم ما اينجاييم كه فقط انديشه كنيم و خودمان را ارتقائ بدهيم.

هركسي در زندگيش راهنماي افرادي پايين تر از خودش است و در اينجا تلاش مي كنيم تا بتونيم همديگرو دوست داشته باشيم .

اينجا هستيم كه از اين من بگزريم و اين كلمه ي من را به تو تبديل كنيم.

من درون را از بين ببريم  و از اين طريق رشد يابيم .

ادمي براي اين پايش را در اين دنيا گزاشت كه قدر اون دنيا را در صورت وجود بداند.

ولي اگر بخواهيم براي هر شخصي اين نسخه رو تجويز كنيم ما امده ايم خود را از وابستگي ها جدا و همپيوستگي ها ي دروني را در وجودمان بپرورانيم.

در ضمن صحبت هاي بالا فقط انديشه هاي حقيرانه ي بنده بود .

پس به بزرگواري خودتان ببخشيد

ادمي نكوش كه ديگران را اثبات كني چرا كه در اثبات خود وا مانده اي؟؟؟؟؟؟؟

موفق و پاينده

با تشكر

مرسی

سلام راضیه خانوم

عجب بچه  شتر فهمیده ای بودا

راست می گی به مولا واقعا ما تو این دنیا چه می کنیم؟

محلی ست برایه آماده شدن و ساخته شدن و تفکیک خوب و بد؟

آقا اصلا چرا هستیم چرا باید باشیم که بخوایم اینکار هارو بکنیم آخه؟

ای بابا راضیه خانوم داغ دل ما رو تازه کردیا ای ای ای ای

چندسالی بود این سوال یادم رفته بود

ازکجاآمده ام آمدنم بهرچه بود

به کجامیروم آخرننمایی وطنم

خواهرخوب وخوش ذوقم مطلب جالبی نوشتی دستت دردنکنه موفق باشی

خواهر خوبم

راضی خانم

درود بر شما

خیلی مطلب زیبایی بود و لذت بردم

خیلی ممنونم

درودبرشما خیلی زیبا بود مفهوم زیادی داشت لذت بردم موفق و پیروز باشید

جالب بود مرسی

تو بی نظیری

هوا گرم و شتر بی حال و خسته
به زیر سایه ی نخلی نشسته

دو چشمش بسته بود و خواب می دید
دوباره خواب دشت و آب می دید

چه شیرین بود خواب پنبه زاران
نه باری بود و نه چوب شتربان



در آن جا می چرید و شادمان بود
زِ لب هایش روان آب دهان بود

شتربان آمد و فریاد زد هِی
بجنب از جا شتر جان خواب تا کِی

زبان بسته پرید از خواب شیرین
دوباره خواند این آواز غمگین

شتر در خواب بیند پنبه دانه
گَهی لُف لُف خورد گَه دانه دانه